جوك
 
یه وبلاگ باحال
 
 

جوك هاي سري 1

- به غضنفر ميگن چرا زن نمي گيري؟ ميگه: اي بابا، كي مياد زنش رو بده به ما؟!

-خبر جديد رو شنيديد؟ رشتيهاي تك پدر از سربازي معاف شدن !

-كوره ميره تو آشپزخونه دستش ميخوره به رنده ميگه: اين دري وريها چيه اينجا نوشته؟!

- غضنفر تو يك دهي دكتر بوده، ميخواسته به يك زنه آمپول بزنه. زنه ازين شليته‌هاي لايه لايه پاش بوده، هرچي غضنفر دامناش رو بالا ميزده، تموم نميشده. آخر غضنفر شاكي‌ميشه به زنه ميگه: ببخشيد خانم، كون شما صفحه چنده؟!

- يارو ميره ديوونه خونه ميبينه همه تو صف واستادن دارن يكي‌يكي تو يه سوراخه نگاه ميكنن بعد دوباره ميرن ته صف واميسن. يارو كنجكاو مي‌شه ببينه تو سوراخه چه خبره، خودش هم ميره تو صف واميسه و تو سوراخه رو نگاه ميكنه هيچي نميبينه، يه بار ديگه تو صف واميسه بازم هيچي نميبينه،‌ از يكي ميپرسه: شما چي رو نگاه ميكنين؟ من كه هر چي نگاه ميكنم هيچي نميبينم. يارو بهش ميگه: برو بابا دلت خوشه! ما دو ساله داريم اين تو رو نگاه ميكنيم هنوز هيچي نميبينيم، تو ميخواي با دو بار نگاه كردن چيزي ببيني؟!

- به يه رشتيه ميگن: خانمت با پنج تا مرد سبيل كلفت سوار يه پيكان بودن داشتن تو يه سر بالايي ميرفتن. رشتيه ميگه: بابا ايوالله! اين پيكاناي سري جديد عجب موتوري دارند!

- غضنفر عقب عقب راه ميرفته، ازش مي‌پرسند: چرا اينجوري راه ميري؟ ميگه:آخه بچه‌ها ميگن از پشت شبيه آلن دلوني!

- يه تركه و يه آمريكاييه و يه انگليسيه داشتن تو يه كنفرانس علمي در باره aپيشرفتهاي علمي كشورشون صحبت ميكردن. آمريكاييه ميگه: ما يه موشك ساختيم كه دقيقا وسط ماه فرود مياد. ميگن: دقيقا وسط ماه؟! ميگه: نه، حدوداً يه وجب اينورتر. بعد انگليسيه مياد ميگه: ما يه سفينه فرستاديم وسط مريخ. ميپرسن: درست وسطش؟ ميگه: نه، تقريباً يه وجب اينورتر. نوبت تركه ميرسه، هر چي فكر ميكنه چيزي به نظرش نميرسه، آخرسر ميگه: ما تو كشورمون با چشمامون غذا ميخوريم! همه ملت كف مي‌كنن، ميگن يعني چي، مگه ميشه؟ يعني واقعا با چشماتون غذا ميخورين؟! تركه ميگه: نه، حدوداً يه وجب پايين تر!

- دو تا تركه دو تا گاو ميخرن، ‌اولي به دومي ميگه: حالا چي كار كنيم كه گاوامون با هم اشتباه نشن؟ دومي ميگه: تو دست به گاوت نزن، من يه گوش گاومو ميكنم. بعد از چند وقت، ‌گاو اولي هم گوشش گير ميكنه به يه جايي كنده ميشه. ايندفعه ‌دومي ميگه: تو دست به گاوت نزن من دم گاومو ميكنم. از قضا بعد از چند وقت دم اون يكي گاوه هم كنده ميشه. خلاصه هي اولي ميزنه يه جاي گاوشو ناقص ميكنه، اون يكي گاوه هم bهمون بلا سرش مياد. آخر سر اولي شاكي ميشه به دومي ميگه: اصلاً سفيده مال من سياهه مال تو!

- غضنفر زنگ ميزنه به دوست دخترش ميگه: شهناز فردا بيا، خونمون خاليه. فردا دختره مياد، هر چي در ميزنه هيچكي در رو باز نميكنه!

- غضنفر بچش روز بعد از عيد فطر به دنيا مياد اسمشو مي ذاره پست فطرت !

- غضنفر تعويض روغني باز مي كنه ورشكست مي شه. تعويض روغني رو طبقه دوم باز كرده بوده !

- غضنفر خودشو دار ميزنه. پزشكي قانوني اعلام مي كنه : دليل مرگ : ضربه ي مغزي. مي رن تحقيق مي كنن مي بينن با كش خودشو دار زده !

- غضنفر تو آتش سوزي مي ميره :‌ پزشكها مي گن : علت مرگ ۱۰٪ سوختگش ۹۰٪ كوفتگي. مي رن تحقيق مي كنن مي بينن :‌ دوستاش با بيل آتيشو خاموش كردن !

- به غضنفر ميگن باباتو بيشتر دوست داري يا مامانتو؟ ميگه مامانتو!

- در مسابقة اسب دواني يك نفر صد هزار دلار روي اسب شمارة 28 شرط‏بندي كرد و اتفاقاً برندة 500 هزار دلار شد. مسئول برگزاري مسابقه از او پرسيد: چطور اين همه پول رو روي اسب شمارة28 شرط‏بندي كردي؟ گفت: ديشب خواب ديدم كه دائماً جلوي چشمم يك عدد 6 و يك عدد 8 مي‏آد.

مسئول برگزاري پرسيد: 6 و 8 چه ربطي به 28 داره؟

گفت: مگه شيش هشت تا 28 تا نمي‏شه؟

- بيمار گفت: دكتر! اينقدر گوشم سنگين شده كه صداي سرفة خودم رو هم نمي ‏شنوم.

دكتر گفت: خب بلندتر سرفه كن!

- غضنفر ادعاي پيغمبري كرد، بهش گفتن: بابا پيغمبري كه الكي نيست... پيغمبرا معجزه دارن، كتاب دارن.. تو اصلاٌ كتابت كو؟ غضنفر ميگه: كتابا هنوز چاپ نشده، فعلاٌ جزوه ميگم بنويسيد!!!

- از غضنفر ميپرسن: ميگذاري پسرت بره دانشگاه؟ غضنفر ميگه: آره، به شرطي كه به درسش لطمه نزنه!!!

- به غضنفر ميگن ميتوني با تويوتا پاجرو جمله بسازي؟ ميگه: تويوتاكه گد گشيده، پاجيروفتي روي سينم!!

 

جوك هاي سري 2

 

- غضنفر رفته بوده تماشاي مسابقه دو و ميداني، وسط مسابقه از بغليش ميپرسه: ببخشيد، اينا واسه چي دارن ميدون؟! يارو ميگه: براي اينكه به نفر اول جايزه ميدن. غضنفر يوخده فكر ميكنه، ميپرسه: پس بقيشون واسه چي دارن ميدون؟!!       

- يارو تو انتخابات كانديد ميشه، بعد كه رايها رو ميشمرن، ميبينه سه تا راي آورده. شب ميره خونه، خانومش در جا يكي مي‌خوابونه تو گوشش، ميگه: ميدونستم پاي يك زنه ديگه هم وسطه!

- غضنفر دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته مي‌برده بالاي ساختمون. صاحب‌كارش بهش ميگه: تو كه فرغون داري،‌ چرا اينا رو ميگذاري رو كولت؟! غضنفر ميگه: ‌اون دفعه با فرغون بردم، چرخش پشتم رو اذيت مي‌كرد !

- غضنفر داشته بالاي يك ساختمون پنجاه طبقه كار ميكرده، يهو يكي ازون پايين داد ميزنه: هوي اصغر!خونتون آتيش گرفته،زن و بچت سوختن،مردن! غضنفر هم ميگه: ديگه اين زندگي براي من معني نداره، خودشو ازون بالا پرت ميكنه پايين. همينجور كه داشته ميافتاده، يهو به خودش ميگه: اِااه.. من كه بچه ندارم! دوباره يخورده ميره، يهو ميگه: اِاِاه.. منكه زن ندارم! ميرسه نزديكاي زمين،ميگه: اِاِااه..! منكه اصغر نيستم!

- غضنفر سوار يه خره عكس ميگيره. عكس رو ميفرسته براي مادرش، زير عكسه مينويسه: سلام بر ننم، بالايي منم!

- غضنفر دو تومنيش ميفته تو جوب، يه پنج تومني از تو جوب ور ميداره، سه تومن ميندازه تو جوب!

- غضنفر داشته ميرفته ماشين بخره، زنش ازش ميپرسه: داري كجا ميري؟ ميگه: دارم ميرم ماشين بخرم. ميگه: ايشاالله بگو. غضنفر ميگه: برو بابا دلت خوشه! ماشين خريدن كه ايشاالله گفتن نداره. از قضا ميره تو راه پولشو ميدزدن. دست از پا دراز تر بر ميگرده خونه، در ميزنه. زنش ميگه: كيه؟ ميگه: ايشالله منم!

- غضنفر نشسته بوده تو تاكسي كه يك زنه خيلي چاق سوار ميشه. غضنفر برميگرده به زنه ميگه: ميبخشيد خانم، اسم شما چيه؟ زنه با عشوه ميگه: غنچه! غضنفر ميگه: واي تو باز بشي چي ميشي؟!

- يه جشنواره شكار بوده تو جنگلهاي آمازون. يه آمريكاييه بوده، يه انگليسيه با يه تركه. آمريكاييه ميره چند تا خرگوش و گوزن ميزنه، انگليسيه هم ميره چند تا آهو و خرگوش و يه چند تا حيوون ديگه ميزنه. نوبت تركه ميرسه، ميره دو تا خرگوش مياره، بهش ميگن: چي شد، فقط همين دو تا رو زدي؟! ميگه: نه، والله من چند تا دونتشوت هم زدم اما خيلي بزرگ بودن نتونستم بيارمشون. ميگن: دونشوت ديگه چيه؟ اين چه نوع حيوونيه؟! تركه ميگه: والله منم نميدونم، امايه حيوونايي وايساده بودن هي ميگفتند:Don't shoot, Don’t shoot !

- غضنفر واستاده بوده دم ترمينال ميخواسته بره شمال. خلاصه يك سواري گير مياره، همينكه سوار ميشه، آرم بنزه توجهشو جلب ميكنه. از راننده ميپرسه: آقاي راننده، ميبخشيد اين يارو چيه؟ رانندهه ميگه: اين آرمشه. غضنفر ميگه: آرم چيه، فحشه؟! ميگه: نه بابا، اين سمبلشه، نشونه ماشينه. تركه: ميگه: آآهان! پس نشونشه، فهميدم! خلاصه راه ميفتند. همينجوري كه داشتن تو جاده ميرفتن يه دفعه يه پيرمرده و خرش ميان وسط جاده. راننده با هزار بدبختي ردشون ميكنه و ميگذره، بعد بر ميگرده تو آينه نگاه ميكنه ميبينه خره يه ور پرت شده پيرمرده هم يه ور. ميگه:اِه! من كه نزدم بهشون؟ غضنفر ميگه: برو بابا! نشونشه، نشونشه! اگه من درو باز نكرده بودم كه نميخورد بهشونA

- غضنفر زنش حامله بوده، نگاه ميكنه به شكم زنش، ميگه: خانم جان اين چيه؟ميگه: بچه ست. ميگه: دوستش داري؟ ميگه: آره خوب، معلومه. ميگه: پس چرا قورتش دادي؟!

- غضنفر ده هزار تومن تو جيبش بوده ميخواسته بره عرق بگيره. تو راه نيرو انتظامي رو ميبينه، پولا روپرت ميكنه تو جوب فرار مي كنه!

- غضنفر چراغ علاالدين پيدا ميكنه، شروع ميكنه تميز كردنش كه يه دفعه غوله از توش در مياد و ميگه: من غول چراغم هرچي ميخواي آرزو كن تا برات برآورده كنم! غضنفر ميگه: برو قدس رو آزاد كن! غوله ميگه: بابا دمت گرم! ما رو با اين اسرائيليا در نيانداز، اينا خطرناكن، بمب اتمي دارن، آمريكا پشت سرشونه، سر جدت يه چيز ديگه بگو! غضنفر يكم فكر ميكنه، ميگه: باشه، منو آدم كن! يهو غوله شروع ميكنه بند و بساطش رو جمع جور ميكنه كه بره، غضنفر بهش ميگه: هوي! كجا داري ميري؟! ميگه: قربونت! ميرم همون قدس روآزاد كنم!

- يك بابايي رو ميخواستند تو آذربايجان اعدام كنند. بهش ميگند: چون تو اينجا غريبه هستي و مهمان ما به حساب مياي، ما بهت يك تخفيف ميديم، تو حق داري نوع مرگت رو انتخاب كني. يارو هم اتاق گاز رو انتخاب ميكنه. خلاصه ميگيرند ميبرنش تو يه اتاقي، يارو نگاه ميكنه ميبينه اتاقه سقف نداره! ميزنده زير خنده، ميگه: هِهِه! اتاق گاز تركا رو ببين! تركا بهش ميگن:بخند! وقتي كپسولاي گاز افتادند رو سرت، اونوقت ميفهمي!

- تركه و اصفهانيه و تهرانيه رو ميخواستن اعدام كنند. به تهرانيه ميگن: چه جور ميخواي اعدامت كنيم؟ با گيوتين؟ يا تيربارانت كنيم؟ ميگه: با گيوتين. ميان اعدامش كنن، يه دفعه وسط راه گيوتين گير ميكنه و پايين نمياد. مي گن قسمت تو اين بوده، خدا نمي خواسته تو كشته بشي، آزادش مي كنن. از اصفهانيه مي پرسن تورو چه طور اعدام كنيم ؟ مي گه منم با گيوتين. اين بار هم موقع اعدام گيوتين گير ميكنه، اصفهانيه هم بخشيده مي شه. نوبت تركه مي رسه. ازش مي پرسن شما رو چه جوري اعدام كنيم ؟ مي گه : والا گيوتين كه خرابه، منو تيرباران كنيد !!!

- غضنفر مجري مسابقه بيست سوالي ميشه، يارو ازش ميپرسه، جانداره؟ ميگه: نه. ميپرسه: تو جيب جا ميشه؟ غضنفر كلي فكر ميكنه، بعد ميگه:تو جيب جا ميشه ولي مواظب باش جيبت ماستي نشه!

- غضنفر تو مانور شركت ميكنه، اسير ميشه!

- ترياكيه پيغامگير ميخره، پيغامشو ميذاره: هَشتم... ولي خَشتَم!

- غضنفر زمين ميخوره، براي اينكه سه نشه تا خونه سينه خيز ميره!  

جوك هاي سري 3

- غضنفر به دوستش ميگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشين ببين چراغ راهنما ماشين كار ميكنه يا نه. اصغر ميره عقب ماشين، ميگه: كار ميكنه، كار نَميكنه، كار ميكنه، كار نَميكنه...!

- غضنفر تو كليسا نشسته بوده، يهو ميبينه يه دختر خيلي ميزون مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي، پول دادي، قيافه دادي، خانواده خوب دادي...فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام..اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح! خودت كمكم كن! غضنفر از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده!خودم ميرم!

- غضنفر و زنش دعواشون شده بوده، با هم حرف نميزدند. زن غضنفر وقتي شب ميره بخوابه، يك يادداشت براي غضنفر ميگذاره كه: منو فردا ساعت 6 بيدار كن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا ميشه، ميبينه غضنفر براش يك يادداشت گذاشته كه: پاشو زنيكه خر! ساعت شيشه!

- غضنفر از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم!

- تلويزيون داشته گل خداداد عزيزي رو به استراليا نشون ميداده، غضنفر تماشا ميكرده. دو سه بار كه صحنه آهسته گل رو نشون ميدن، غضنفر شاكي ميشه، ميگه: حالا اونقدر نشون بده تا اون دروازه بان بگيردش!

- غضنفر ميره كله پاچه فروشي، يارو بهش ميگه: قربون چشم بگذارم؟ غضنفر ميگه: نه آقا! حداقل صبر كن من برم قايم شم!

- غضنفر كفترشو گم ميكنه، تو روزنامه آگهي ميده: بيه بيه!

- مامانه داشته واسه بچش لالايي ميخونده. بعد از يه ربع، بچهه ميگه: خوب مامان خفه شو ميخوام بخوابم!

- غضنفر ميره مشهد حرم امام رضا رو ميبينه، ميگه: امام رضا! قربونت برم! تو بااين همه طلا چرا هشتم شدي؟!

- به غضنفر ميگن با رضا جمله بساز، ميگه: من و حسن و حسين رفتيم پارك. ميگن: پس رضاش كو؟ ميگه: آخه رضا كارداشت، نيومد!

- غضنفر ميخواسته به فلسطينيا كمك كنه، براشون سنگ پست ميكنه!

- پرچم عربستان رو به تركه نشون ميدن، ازش ميپرسن: اين پرچم كجاست؟ تركه يوخده فكر ميكنه، ميگه: پرچم اسپانيا! ملت جا ميخورن، ميگن: آخه چرا اسپانيا؟! تركه ميگه: ايلده خودتون نگاه كنيد، روش نوشته: الاله‌لاله‌لالا!

- از غضنفر ميپرسن: به نظر شما اگه آمريكا افغانستان و عربستان رو بگيره، به كره و چين هم حمله كنه تكليف ايران چي ميشه؟ غضنفر ميگه: چي ميشه نداره كه، ايران ميره جام جهاني !

- يه روز 2 تا پيغمبر داشتن با هم ميرفتن , رو زمين يه 100 تومني

پيدا ميكنن , اولي ميگه مال منه , دومي ميگه مال منه و ...

خلاصه حرفشون ميشه , بعد قرار ميذارن تاس بندازن , هر كي بيشتر

آورد 100 تومني مال اون باشه

اولي تاس ميندازه 6 مياره دومي تاس ميندازه 7 مياره

اولي ميگه : خاك تو سرت , واسه 100 تومن معجزه كردي ؟‌!

- يارو تلويزيون رو روشن ميكنه :

كانال 1 : قرآن كانال 2 : قرآن كانال 3 : قرآن كانال 4 : قرآن كانال 5 : قرآن كانال 6 : قرآن

پا ميشه تلويزيون رو ميبوسه ميذاره رو طاقچه !

- از طرف مي پرسن نظرت در مورد آتروپات چيه ؟ مي گه خوبه ولي يخمك خوشمزه تره !

- غضنفر سوار ماشين بود داشت راديو پيام گوش مي داد. راديو : يه احمقي داره بزرگراه رو برعكس رانندگي مي كنه. غضنفر : آره والا احمقا يكي دو نفر هم نيستن همه دارن برعكس مي يان‌ !

- يه دختره هر روز دير ميرفت مدرسه. معلم ازش دليلشو پرسيد. دختره گفت : خانم هر روز صبح كه من ميام مدرسه يه پسره تو راه هي دنبال من مياد. معلمه گفت : بهش كاري نداشته باش سرتو بنداز پايين و بيا. دختره گفت : خانم من كه ميام، اون يواش يواش مياد !

 

جوك هاي سري 4

- از غضي مي پرسن نظرت راجع به بازي ايران و استراليا چيه؟ مي گه اي بابا اينا شورشو در اوردن انقدر نشون مي دن تا ايران ببازه!

- غضي ميره شكار خرگوش از پشت درخت صداي هويج در مياره !

- مي گن با لجن جمله بساز : مي گه اين بچه ها با ما لجن !

- يه گاوه مي ره كلاس انگليسي مياد بيرون مي گه : وي ي ي ي ي ي ي ي !!!

- رشتيه و آمريكاييه و آلمانيه تو هواپيما بودن كه هواپيما سقوط مي كنه يه دفعه فرشته ي نجات با يه قاليچه ي پرنده مياد مي گه از هر كدوم يه سوال مي كنم اگه درست جواب داد سوار مي شه. از آمريكاييه مي پرسه : رييس جمهور آمريكا كيه ؟ مي گه بوش. مي گه آفرين سوار قاليچه شو. از انگليسيه مي پرسه پايتخت انگليس كجاس ؟ مي گه لندن. مي گه تو هم سوار شو. از رشتيه مي پرسه رييس جمهور آنگولا در سال 1920 كي بود ؟ رشتيه مي گه : آووووو خوب يه دفعه بگو جا ندارم ! (من كه نفهميدم يعني چي !!!)

 

- جوك جلوي اتوبوس رو شنيديد ؟ منم ته اتوبوس بودم نشنيدم ! (اين هم از استعدادهاي خدادادي يك خواننده ي بي ذوق !)

- دخو از راهي مي گذشت ديد خر يه دهاتي مريض بر زمين افتاده دهاتي هم نمي دونه دردش چيه. دخو گفت اين كه كاري ندارد ! دم خر را بزن بالا و داخل سوراخ نگاه كن ! خودش هم دهان خر را باز كرد و نگاه كرد. از دهاتي پرسيد : خوب منو ميبيني ؟ دهاتي گفت نه. گفت معلومه : روده اش پيچ خورده است !

- يه عده ميرن كوه. راهنماشون لكنت زبون داشت و هي تو راه مي گفت چ چ چ چ ... بالاي كوه كه رسيدن گفت : چ چ چادر رو جا گذاشتيم ! همه شاكي بر گشتن پايين ! تو راه برگشت هي مي گفت : ش ش ش ش ... ميرسن پايين كوه و هر چه مي گردن چادري پيدا نمي كنن. راهنما مي گه : ش ش ش شوخي كردم !!!

 

- غضنفر زنگ ميزنه خونه دوست دخترش، باباي دختره گوشي رو ور ميداره. غضنفر ميگه: ببخشيد غزال خونست؟!باباهه هم شاكي ميشه فحش رو ميكشه به غضنفر! چند روز بعد دختره غضنفر رو تو خيابون ميبينه،‌ميگه: ‌بابا چرا ضايع بازي در مياري؟! وقتي بابام ور ميداره، ‌يه چيزِ بي‌ربط سر هم كن بگو. غضنفر هم ميگه ‌باشه. دفعه بعد كه زنگ ميزنه، باز باباهه گوشي رو ور ميداره.غضنفر هول ميشه، ميگه: ببخشيد اونجا ميدون انقلابه؟! يارو ميگه: آره چي كار داشتي؟! ميگه: ببخشيد، غزال خانم هستن؟!

- يك سال، يك ماه از محرم گذشته بوده ولي هنوز تو شهر صداي سينه‌زني ميومده. مردم ميرن پي ماجرا، ميبينن دسته تركها تو كوچه بن بست گير كرده!

- غضنفر ميره بقالي،‌مي‌بينه رو ديوار بزرگ نوشتن: علي با ماست! حسن با ماست! حسين با ماست! ميگه: ببخشيد اقا، شما ماست خالي نداريد؟!

- غضنفر هر روز زنگ يك كليسا رو مي‌زده و در مي‌رفته. آخر پدر روحاني شاكي ميشه،‌يك روز پشت در كمين مي‌كنه، تا غضنفر زنگ مي‌زنه، ‌خرشو مي‌گيره و مي‌پرسه چيكار داري؟ غضنفر حول ميشه،‌با تتپته ميگه: ببخشيد، ‌عيسي هست؟!

- وسt اردبيل يه چاهي بوده، ‌هي ملت مي‌افتادن توش،‌زخم و زيلي مي‌شدن. ميان تو شهرداري يك جلسه برگذار مي‌كنن كه واسه اين مشكل يك راه حلي پيدا كنن. يكي از مهندسا پا ميشه ميگه: يافتم! ما يك آمبولانس مي‌گذاريم بغل اين چاه، ‌هركي افتاد توش رو سريع ببره بيمارستان. ملت همه هورا مي‌كشن..آفرين! ايول! دمت گرم!يك مهندس ديگه پا ميشه ميگه: الحق كه همتون نفهميد!آخه اينم شد راه حل؟! ملت ميگن، خوب تو ميگي چي‌كار كنيم؟ يارو ميگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بيمارستان، كه بدبخت جون داده. ما بايد يك بيمارستان كنار اين چاه بسازيم، كه همه بهش سريع دسترسي داشته باشن! ملت ديگه خيلي حال مي‌كنن، كف مي‌زنن سوت مي‌كشن، كه ايول بابا تو چه مخي داري!يهو يه مهندس ديگه پا ميشه ميگه: الحق هرچي بهمون ميگن خر، حقمونه! آخه اين شد راه حل؟! اين همه خرج كنيم يك بيمارستان بسازيم كنار چاه كه چي بشه؟ مردم تعجب مي‌كنن،‌ميگن: خوب تو ميگي چيكار كنيم؟ يارو ميگه: بابا اين كه واضحه، ما اين چاهو پر مي‌كنيم، ميريم نزديك يك بيمارستان يك چاه مي‌زنيم!

- عربه ميره داروخونه ميگه:ولك هزار تا ميخ داري؟! يارو ميگه: ‌نه. دوباره فردا مياد ميگه: ولك هزار تا ميخ داري؟! باز يارو ميگه: نه برادر، ‌اينجا داروخونس، ميخ فروشي كه نيست! هي چند روز اين اتفاق ميفته، يارو با خودش ميگه:بگذار برم هزار تا ميخ بخرم‌،‌يه سود حسابي بكنم. فرداش دوباره عربه مياد ميگه:ولك هزار تا ميخ داري؟! يارو ميگه:آره، 3 تا كارتون ميخ مي‌گذاره جلو عربه... عربه يك نگاه مي‌كنه ميگه::اََاَ....ه! ولك توچقدر ميخ داري!

- غضنفر ساندويچ‌فروشي داشته، ‌يك روز يك بابايي مياد ميگه: ‌قربون يك ككتل بده، ‌فقط بي‌زحمت توش گوجه نگذار. غضنفر ميگه: آقا امروز اصلا گوجه نداريم، ميخواي خيارشور نگذارم؟!

- غضنفر ميره ماه عسل، يادش ميره زنش رو ببره!

- به غضنفر ميگن چند تا بچه داري؟ ميگه 2 تا . مي‌پرسن: كدومش بزرگتره؟ ميگه: خوب اوليش!

 

- غضنفر از يكي ميپرسه قبله كدوم طرفه؟! يارو نشونش ميده، غضنفر ميگه:بايد خيلي برم؟!

- از غضنفر مي‌پرسن: بلدي پيانو بزني؟! ميگه: نه. ولي يه داداش دارم... اونم نه!

- غضنفر يه سكه اززير خاك پيدا ميكنه، روش نوشته بوده تاريخِ ضرب: 200 سال قبل از ميلاد!

جوك هاي سري 5

- به غضنفر ميگن يك معما بگو، ميگه اون چيه كه زمستونا خونه رو گرم ميكنه تابستونا بالاي درخته؟! يارو هرچي فكر ميكنه جوابشو پيدا نميكنه، ميگه: نميدونم، حالا بگو چيه؟ غضنفر ميگه بخاري! يارو كف مي‌كنه، ميگه: باباجان بخاري زمستونا خونه رو گرم ميكنه ولي تابستونا چه جوري بالاي درختو گرم مي‌كنه؟ تركه ميگه: بخاريِ خودمه دوست دارم بذارمش بالاي درخت!

- يك شب تلوزبون فيلم سينمايي خانه كوچك رو گذاشته بوده، تو فيلم مرده به زنش ميگه: شب بخير لورا. يهو تو لرستان ملت همه تلوزيون رو خاموش ميكنند، ميرن ميخوابن

- غضنفر دنبال دزد ميكنه، از دزده جلو ميزنه!

- غضنفر ميره مسابقة قرائت قرآن، شلوار ورزشي ميپوشه!

- غضنفر صبح از در خونه مياد بيرون، ميبينه سر كوچه يك پوست موز افتاده، با خودش ميگه: اي داد بيداد، باز امروز قراره بخوريم زمين!

- غضنفر با كايت ميكوبه به ساختمون بانك كشاورزي، 730 نفر كشته ميشن!... البته از خنده!

- غضنفر از طبقه صدم يه ساختمون مي‌پره پايين، به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه: خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت!

نظرات شما عزیزان:

kimya
ساعت14:58---25 مهر 1392
بی تربیت
پاسخ:خودتی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم که از مطالبی که براتون گذاشتم خوشتون بیاد لطفا بدون نظر خارج نشوید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مختلف و آدرس khosravi707m.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 35
بازدید هفته : 120
بازدید ماه : 117
بازدید کل : 31194
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1